شعر ، دلنوشته ، شعر آزاد ، شعر سپید

وب لاگ شعر و ادبیات

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

زخم های تازه

من با تمام دنیا سرلج دارم و آنقدر روی زخم های یک دنده ام


 نمک پاچیده ام که آدمها برای اکران از پا افتادنم دست و پا می شکنند...



سپهر عسگری


  • سپهر عسگری
  • ۰
  • ۰

فلاش دوربین

من تنها به لنز دوربین فلاش خورده ی عزرائیل لبخند می زنم...




سپهر عسگری

  • سپهر عسگری
  • ۰
  • ۰

بیزارم

می گویند زیبابنویس .

چه کنم؟ وقتی بوی  تعفن از سر  و کول گل سرخ باغچه بالا می ورد .

لجن زار احساسات نم کشیده را نبینم ؟ من که خدا نیستم .

از توده ابری که روی دلها سنگینی می کند، حرفی نزنم،

این خیانت به احساس است .

من از هر چه بیزارم ، از آن می گویم .

بیزارم از آغوش نیمه کاره ، که روی تن پیرمردگی هایم تندیس انزوا شده .

بیزارم ازافعال محکوم به پایان ؛

بیزارم از آب وهوای عاشقی ؛

بیزارم از رنگ سبزی که  پیچ خورده در تار و پود نان خشک ها ؛

بیزارم که مینویسم . بیزارم که زیبا نیستم ؛

بیزارم  از جبـــــر در سیطره شوخی بنام اختیار ؛

بیزارم از خنده های کودکی که به بلوغ نمی رسد ؛

بیزار از خیابان های یکطرفه که مرا در اجبار ها مچاله میکند ؛

بیزار از اشکهایی که با جاذبه همدست این رسوایی اند .



نویسنده:سپهر عسگری
  • سپهر عسگری